من از این گفتار گستاخانه مهدی نصیری تعجب نمیکنم. این شیوه مرسوم تندروها برای پاک کردن سابقه خود و باز کردن جا در دل دیگران است. پیش از این یکی از هممشربان او که قدم در این مسیر گذارد، تا پابوسی بهائیت نیز پیش رفت. حال او تا کجا پیش رود الله اعلم.
اخیراً کلیپی کوتاه از سخنان تند و تیز مهدی نصیری در یک مناظره را دیدم که با هیجان خاصی به همه چیز و همه کس حمله میکرد. حیفم آمد چند کلمهای در مورد این سخنان هیجانی نگویم، هرچند آنچه میگویم به هیچوجه به معنای نفی برخی کمیها و کاستیها و نواقص و مشکلات نیست که امیدواریم با یاری خداوند و با همت بیشتر و بهتر تمامی مسئولان و مردم مرتفع شوند.
مهدی نصیری در مقابل این گزاره که امروز مردم ایران عزیزند سؤال میکند آیا مردم ایران عزیزند؟ و بعد پاسخ میدهد شما که ذلیل کردید ملت ایران را. در ادامه هم شواهدی را برای اثبات این ادعای خود مطرح میکند: اعتبار پاسپورت، فقر و فلاکت، مهاجرت از ایران، و سرانجام نیز پایین آوردن تابلوی شیخ نمر را اوج ذلت میخواند.
در مورد اعتبار پاسپورت، باید گفت آنچه مورد نظر ایشان است، بسیار سریع امکانپذیر است. به عبارت دیگر کافی است یک «بله قربان» به آمریکا و متحدانش بگوییم و بشویم همان کشور تا بُن دندان وابسته دوران پهلوی و سپس آنچه آنها فرمان میدهند را عمل کنیم، یعنی دست از تقویت بنیه دفاعی خود برداریم و خودمان را برابر آنها خلع سلاح کنیم، دست از دانش و فناوری هستهای برداریم و تا ابد در این زمینه دست گدایی خود را پیش آنها دراز کنیم، به سیاستهای منطقهای و بینالمللی آنها تن دهیم و تبدیل به دنباله آنها شویم و خلاصه هرچه میگویند را اجرا کنیم تا نه تنها فیالفور آن اعتباری که مورد نظر نصیری و امثال او است، برای پاسپورتهایمان مهیا شود بلکه برایمان فرش قرمز هم پهن کنند. آیا چنین اعتباری، ذلت است یا عزت؟
در مورد فقر و فلاکت البته گفتنی بسیار است و نیاز به بررسی و کنکاش در سیاستها و عملکردهای اقتصادی در ادوار مختلف بعد از انقلاب دارد. اما گذشته از این بحث طولانی و پیچیده، که البته در جای خود بسیار مهم و تعیینکننده است، نمیتوان نقش تحریمهای اقتصادی مستمر و فزاینده و به تعبیر مقامات آمریکایی، فلجکننده و بیسابقه را نادیده گرفت. پر واضح است که اقتصاد کشور ما بواسطه برخی مسائل داخلی و نیز این گونه تحریمهای شدید، تحت فشار قرار دارد و سختیها و مشکلاتی را برای مردم به وجود آورده است. اما از سوی دیگر به این نکته نیز باید توجه کرد که تابآوری اقتصاد ایران در زیر چنین فشارهای تحریمی، حتی دشمنان ما را نیز متعجب ساخته و نقشههایشان را ناکام گذارده است. بیتردید نقش اول را در این مقاومت، مردم این سرزمین برعهده دارند که با کار و تلاش در زمینههای گوناگون، استقامت را بر تسلیم در قبال سلطهجویان بینالمللی ترجیح دادهاند.
در مورد مهاجرت از ایران نیز باید وجوه مختلف مسئله را در نظر داشت. اما اگر منظور مهدی نصیری را مهاجرت نیروهای نخبه از ایران در نظر بگیریم، البته باید در این باره نگران و متأسف بود. اما این مسئله بخشی از واقعیت است و بخش دیگری از واقعیت که او یکسره چشم خود را بر آن میبندد، پیشرفتها و توفیقات بسیار چشمگیری است که با تلاش همین نیروهای نخبه و دانشمند در کشور ما به وقوع پیوسته است.
در این زمینه جا دارد به شکلگیری و فعالیت انبوهی از شرکتهای دانشبنیان با نیروهای جوان و متخصص اشاره کرد که بهویژه در سالهای اخیر از رشد بسیار خوبی برخوردار بوده و دستاوردهای آنها نیز در زمینههای گوناگون فراوان بوده است. براستی و بدون اغراق شرح مجموعه توفیقات ملت ایران در حوزههای مختلف علوم پایه، پزشکی، مهندسی، صنعتی، هستهای، فضایی، کشاورزی، نظامی، دیجیتال و غیره، مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد. کافی است مهدی نصیری اندکی توجه خود را به این سوی ماجرا نیز معطوف دارد تا بتواند مجموعه واقعیت را و نه تنها بخشی از آن را ببیند.
درباره پایین آوردن تابلوی شیخ نمر پس از توافقات اخیر میان ایران و عربستان که مهدی نصیری آن را اوج ذلت نظام میخواند ابتدا نیاز به مختصری توضیح است. اساساً روابط ایران و عربستان در دوران بعد از انقلاب دارای پیچیدگیها و فراز و نشیبهای فراوانی بوده است که بحث درباره آن در این مختصر نمیگنجد. اما در مورد آنچه مهدی نصیری راجع به روابط 8 سال گذشته ایران و عربستان میگوید گفتنی است پس از اعدام شیخ نمر به همراه 46 تن دیگر در عربستان در سال 96، عدهای خودسر و نابخرد به سفارت این کشور در تهران و نیز کنسولگری آن در مشهد حمله کردند و خساراتی به آنها وارد ساختند. این اقدام، بلافاصله از سوی بسیاری از مقامات رسمی ایران از رهبری گرفته تا رئیس جمهور و وزیر امور خارجه و دیگران محکوم شد و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل نیز ضمن محکوم کردن این کار خودسرانه، رسماً از این بابت اظهار تأسف کرد که در واقع به معنای عذرخواهی بود. همچنین مهاجمان نابخرد نیز دستگیر و محاکمه شدند.
اما علیرغم این همه، دولت عربستان که در آن هنگام در حال و هوای دیگری به سر میبرد و خیالات خاصی را در ذهن خود داشت، به بهانه این مسئله اقدام به قطع روابط دیپلماتیک خود با ایران کرد و صدالبته با شانتاژهای سیاسی و دیپلماتیک در عرصه جهانی سعی کرد تا ایران را تحت فشار قرار دهد. بدیهی است ایران ضمن اظهار تأسف از آنچه توسط نابخردان صورت گرفته بود، حاضر نبود ذرهای از موضع عزتمندانه خود در قبال عربستان سعودی و هر کشور دیگری در عرصه بینالمللی کوتاه آید.
به هرحال در طول این 8 سال اتفاقات بسیار مهمی در منطقه روی داد که ازجمله آنها شکست طرح صهیونیسم جهانی برای حاکمیت وحوش داعش در منطقه و دیگری شکست عربستان در برابر ملت یمن علیرغم صرف هزینههای گزاف در این زمینه بود، بویژه این که عدم توانایی دولت سعودی در پیروزی در این جنگ، هزینههای حیثیتی سنگینی نیز برای او در بر داشت. شکستهای مفتضحانه آمریکا در این منطقه و ناچاری او از برچیدن بخش قابل توجهی از بساط نظامی خود از اینجا را نیز باید بر این مسائل افزود.
اینک در چنین شرایطی که دولت عربستان سعودی با نگاه به جمیع شرایط منطقهای و بینالمللی، از آن حال و هوای پیشین به در آمده و با واقعنگری بیشتری گام برمیدارد، بدیهی است ایران نیز که از ابتدا مخالف قطع روابط بود، از این امر استقبال کرده و البته برخی شرایط را نیز برای تسهیل و تسریع در این امر، لحاظ کند. مهدی نصیری پایین آوردن تابلوی شیخ نمر را اوج ذلت ایران در این ماجرا قلمداد میکند. البته برای اثبات بیپایه بودن این نظر میتوان به بحثهایی در زمینه مسائل دیپلماتیک پرداخت و نیز تجربیات و نمونههای فراوانی را در زمینه فراز و نشیبهای روابط بین کشورهای مختلف در عصر حاضر خاطرنشان ساخت. به عنوان یک نمونه ساده و تازه، دولت عربستان که روزی میگفت این است و جز این نیست که بشار اسد باید برود و میلیاردها دلار در این زمینه خرج کرد، امروز وزیر امور خارجهاش را راهی دمشق ساخته تا ضمن عادی سازی روابط با دولت بشار اسد، از وی برای حضور در نشست سران اتحادیه عرب دعوت به عمل آورد.
اما گذشته از این مباحث، از آنجا که مهدی نصیری داعیههای پرطمطراقی در مورد مسائل اسلامی دارد، مناسب است نگاهی به یک واقعه مهم در تاریخ صدر اسلام بیندازیم. در سال ششم از هجرت، یعنی شانزده سال بعد از بعثت و رسالت حضرت محمد(ص)، پیمانی میان آن حضرت و کفار قریش در نزدیکی مکه منعقد میشود که به پیمان صلح حدیبیه معروف است. در متن این پیمان، پیامبر(ص) حداقل سه شرط کفار قریش را میپذیرند. سهلبنعمرو که به نمایندگی از کفار قریش مسئول امضای این قرارداد بود اولاً با نگارش «بسماللهالرحمنالرحیم» در ابتدای آن مخالفت میکند که آن حضرت میپذیرند و لذا نوشته میشود «باسمکاللهم». ثانیاً با نگارش «محمد رسولالله» مخالفت میکند که پیامبر(ص) میپذیرند و نوشته میشود «محمد ابن عبدالله»، ثالثاً مادهای را در این قرارداد میگنجاند مبنی بر این که اگر مردی از مکه به اسلام گروید و به مدینه رفت، مسلمانان ملزم به عودت او باشند بدون این که متقابلاً کفار قریش ملزم به عودت فراریان از مدینه به مکه باشند که پیامبر(ص) این شرط را هم میپذیرند.
حال سؤال میکنم: اگر مهدی نصیری با همین مذاق و مشرب در آن زمان در جمع یاران پیامبر(ص) حضور داشت و میدید که آن حضرت بعد از گذشت 16 سال از رسالتشان و بعد از نزول آن همه آیات الهی که بر نبوت ایشان تأکید کرده است و بعد از آن همه جنگ و جهاد با کفار قریش و همپیمانان آنها و بعد از شهادت آن همه از بزرگان همچون حضرت حمزه سیدالشهدا، برای به نتیجه رسیدن پیمان صلح، با این شروط قریشیان موافقت میکنند، چه میگفت و چگونه موضع میگرفت؟ متأسفانه باید گفت تاریخ اسلام مملو است از پرمدعاهای خشکمغزی که به انحراف رفتند و بسیاری از آنها تبدیل شدند به عمله و اکره دشمنان اسلام که در رأس آنها باید از خوارج پیشانی پینه بسته یاد کرد.
تحلیل مهدی نصیری از نحوه آغاز و ادامه جنگ سعودی-یمنی تا چگونگی آتشبس و نزدیک شدن آن به خاتمه درگیریهای نظامی میان آنها، بخوبی بیانگر سطح نازل تحلیل و عدم پایبندی او به بیان حقایق است. او تمام این جنگ را خلاصه میکند در حمایت ایران از حوثیها و بر همین مدار، کشته شدن هزاران یمنی و ازجمله کودکان بیگناه را ناشی از این مسئله بیان میدارد. گویی او اساساً ملت یمن را نادیده میانگارد و عزم و اراده آنها برای برخورداری از یک حاکمیت مستقل و خارج از سلطه سعودیها را ولو به بهای تحمل تلفات و خسارات انبوه، به هیچ میانگارد و از سوی دیگر بکلی چشم خود را بر جنایات سعودی-آمریکایی در این جنگ میبندد.
اسفبارتر از همه این که او حاضر به اذعان این مسئله نیست که سعودیها پس از 8 سال و صرف هزینههای بسیار کلان، با قبول شکست در برابر ملت مقاوم یمن، خود را ناچار از ترک مخاصمه با یمنیها دیدهاند و لاجرم در این مسیر گام برمیدارند. این در حالی است که هیچگونه تغییر و تحولی در موضع ایران نسبت به ملت یمن و همچنین این جنگ به وجود نیامده و همچون همیشه بر حل این معارضه از طریق گفتگو میان طرفین تأکید کرده است.
بنابراین آنچه مهدی نصیری از جنگ یمن و حواشی آن میگوید، دیکتهای پر از اغلاط فاحش است که البته از کسی مثل او جای تعجب ندارد. البته در این میان یک تناقض طنزآمیز نیز در افادات مهدی نصیری وجود دارد که اشاره به آن خالی از لطف نیست. او که از یکسو با شور و حرارت خاصی، ایران و ایرانی را ذلیل و ذلهشده میخواند، از سوی دیگر میگوید: «و این اشارهای که امروز کردند، اگر 5 سال پیش میکردند، این جنگ تمام میشد.» البته اینجانب این تحلیل را بسیار خام و نادرست میدانم اما با توجه به دیدگاه ایشان که میگوید ایران قادر بود تنها با یک اشاره جنگ سعودی-یمنی را با تمام عرض و طول آن، خاتمه بخشد، باید از او پرسید با توجه به آنچه خودتان میگویید آیا ایران ضعیف است یا قوی؟ ذلیل است یا عزیز؟ و شما چگونه قادرید در زیر بار این تناقض کمرشکن، کمر راست کنید؟
اما به اعتقاد اینجانب جالبترین بخش سخنان مهدی نصیری آنجاست که به انتقاد از «سیاست ایدئولوژیک» ایران میپردازد و بدترین وجه آن را نگاه آخرالزمانی این نوع نگاه در مورد افول آمریکا و یا وقایع اوکراین بیان میدارد. البته ممکن است کسانی که با پیشینه فکری و رفتاری مهدی نصیری آشنا هستند و به ویژه از ماجرای آن تیترهای آتشین ضدآمریکایی بدون مأخذ مشخص و معتبر بر صفحه نخست روزنامه کیهان آگاهند، بلافاصله او را به خاطر انتقاد از «سیاست ایدئولوژیک» مورد انتقاد و بلکه تمسخر قرار دهند، اما اینجانب هرگز در مواجهه با اشخاص از این رو به آن رو شده، از این زاویه وارد بحث نمیشوم زیرا دیدهام و میدانم که این افراد، توبهنامهشان را آماده در جیب دارند و به محض مواجه شدن با چنین انتقاداتی، بلافاصله آن را بیرون میکشند و در معرض دید همگان قرار میدهند. بنابراین از زاویهای دیگر به بررسی آنچه بیان شده است میپردازم.
این جمله را مهدی نصیری گفته است: «بدترین وجه سیاست ایدئولوژیک، نگاه آخرالزمانی است؛ آمریکا در حال افول است. عزیز من مگر پیشگو هستید؟ مگر جادوگرید؟»
نخستین نکتهای که با شنیدن این جمله به ذهن متبادر میشود این است که ایشان به چشم بر هم زدنی، تمام تحلیلگران سیاسی در اقصی نقاط عالم را به پیشگویی و جاودگری منتسب میکند زیرا اساساً کار تحلیلگران سیاسی اعم از ایدئولوژیک یا غیرایدئولوژیک و با هر دین و مسلک و مرام و آئینی، تبیین وضعیت موجود و ارائه تحلیل درباره آینده است. البته میتوان با محتوای یک تحلیل آیندهنگرانه موافق یا مخالف بود و به ارائه دلیل برای اثبات نظر خود پرداخت و این یک امر کاملاً منطقی و متعارف در بین صاحبنظران است، اما این که خواسته باشیم با برچسب پیشگویی و جادوگری، به معارضه با یک تحلیل بپردازیم، این جز یک کار عوامانه و عوامفریبانه نیست.
دوم این که امروز بسیاری از تحلیلگران سیاسی در کشورهای مختلف و ازجمله حتی در خود آمریکا نیز از رو به افول بودن آمریکا سخن میگویند و این مطلب چیزی نیست که صرفاً از داخل ایران شنیده شود.
سوم این که حتی سعودیها، تکرار میکنم، حتی سعودیها هم با آن سابقه فهمیدهاند که آمریکا رو به افول است و لذا تغییر رویه در رویکردهای بینالمللی آنها کاملاً مشهود است و اتفاقاً این مسئله این روزها نقل محافل خبری و سیاسی جهان است. در همین زمینه اضافه کنید رویکردهای اخیر در اروپا را که آن هم نشانه دیگری از رو به افول بودن آمریکاست و در واقع همین مسئله، اروپائیان را به این فکر انداخته است که از وابستگیهای عمیق خود به آمریکا بکاهند.
و چهارم این که در حالی که دیگران علیرغم وابستگیهای عمیق و شدید خود به آمریکا در طول چند دهه گذشته، با مشاهده واقعیتهای موجود در عرصه بینالمللی سعی دارند به نحوی از این کشور فاصله بگیرند، لحن گفتار مهدی نصیری به گونهای است که گویی تازه از راه رسیده و قصد دارد در کسوت وکیل مدافع شیطان به ایفای نقش بپردازد. آنچه ما میتوانیم به این نورسیده بگوییم این است که «دیر آمدی ای نگار سرمست»، و به نظر میرسد زبان حال آمریکا نیز با او چیزی قریب به این مضمون باشد که «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا، بیوفا حالا که من افتادهام از پا چرا»
مهدی نصیری سپس با هدف اثبات تناقضگویی در اظهارات رهبری، میگوید: «بروید سخنان رهبری در مورد اوکراین را ببینید: این یک اتفاق مهم است در تاریخ! قرار است یک اتفاق مهم بیفتد! قرار است چه شود و چه شود و چه شود! اظهارات بعد را هم ببینید که اعلام رسمی این که ما حمایت نمیکنیم، ما سلاح نمیفرستیم، ما دخالت نمیکنیم. (یا) ما در آستانه پیچ تاریخی هستیم. دست بردارید از این شیادیها به نام سیاست.»
البته حتی بدون مراجعه به متن سخنان رهبری در مورد اوکراین و با در نظر گرفتن همین مقدار که او به صورت دست و پا شکسته به نقل قول بیانات ایشان پرداخته است هم بخوبی میتوان دریافت که هیچگونه تناقصی در این سخنان وجود ندارد. اما اینجانب از باب عمل به توصیه وی، به متن سخنان رهبری مراجعه کردم و موارد مورد اشاره مهدی نصیری را یافتم که در اینجا میآورم.
اولین اشاره او به سخنرانی رهبری در تاریخ ششم اردیبهشت 1401 در جمع تعدادی از دانشجویان و دانشگاهیان است. آیتالله خامنهای در این سخنرانی میگویند: «امروز جهان در آستانه یک نظم جدید است؛ یک نظم بینالمللی جدید در پیش است برای دنیا، در مقابل نظم دوقطبیای که بیست و چند سال پیش بود ــ آمریکا و شوروی؛ غرب و شرق ــ و در مقابل نظم تکقطبیای که بوش پدر بیست و چند سال پیش اعلام کرد. بعد از خراب شدن دیوار برلین و از بین رفتن دستگاه مارکسیستی دنیا و حکومتهای سوسیالیستی، بوش گفت امروز دنیا، دنیای نظم نوین جهانی، نظم تکقطبی آمریکا است؛ یعنی آمریکا در رأس دنیا قرار دارد. او البته اشتباه میکرد؛ بد فهمیده بود. از همان بیست سال قبل، بیست و چند سال قبل تا امروز روزبهروز آمریکا ضعیفتر شده؛ روزبهروز ضعیفتر شده؛ هم در درون خودش و در سیاستهای داخلیاش، هم در سیاستهای خارجیاش، هم در اقتصادش، هم در امنیتش، در همه چیزها آمریکا از بیست سال پیش تا امروز ضعیفتر شده، لکن به هر حال امروز دنیا در آستانه یک نظم جدید است. این جنگ اوکراین را به نظر من باید یک مقداری با یک دید عمیقتری نگاه کرد؛ این جنگ صرفاً یک حمله نظامی به یک کشور نیست. ریشههای این حرکتی که امروز انسان دارد در اروپا مشاهده میکند، ریشههای عمیقی است و آینده پیچیده و دشواری را انسان حدس میزند که وجود داشته باشد. خب اگر فرض کنیم که این حدس ما حدس درستی باشد و دنیا در آستانه یک نظم جدید باشد، آن وقت همه کشورها از جمله کشور ایران اسلامیِ ما وظیفه دارد جوری در این نظم جدید حضور پیدا کند ــ حضور سختافزاری و حضور نرمافزاری ــ که بتواند امنیت کشور را، و منافع کشور را و ملت را تأمین کند، در حاشیه نماند، عقب نماند. خب اگر قرار شد که کشور بخواهد یک چنین کار بزرگی را انجام بدهد یعنی حضور سختافزاری و نرمافزاری داشته باشد در تشکیل نظم جدید جهانی، بیشترین مسئولیت به عهده کیست؟ صفوف مقدم چه کسانی هستند؟ دانشجوها، دانشگاهیان؛ یعنی شماها باید جلوتر از همه باشید؛ شماها بایستی تأثیرگذارترین قشرها باشید.»
و اشاره دوم مهدی نصیری به سخنرانی اخیر رهبری در جمع زائران و مجاوران حرم رضوی در تاریخ اول فروردین 1402 است که میفرمایند: «حضور در جنگ اوکراین را قاطعاً رد میکنیم. بدروغ ادعا کردند که ایران در جنگ اوکراین مشارکت دارد؛ ابداً چنین چیزی نیست؛ ما هیچ مشارکتی نداریم. جنگ اوکراین را در واقع آمریکا راه انداخت؛ برای گسترش ناتو به سمت شرق، مقدمات این جنگ را در واقع آمریکا به وجود آورد؛ الان هم بیشترین سود را، بیشترین بهره را آمریکا از جنگ اوکراین میبرد. مردم اوکراین بیچارهها دچار مشکلند، سودش را کارخانجات اسلحهسازی آمریکا میبرند؛ لذا با اتمام جنگ اوکراین همراهی نمیکنند؛ آمریکا مانع کارهایی است که باید انجام بگیرد تا این جنگ تمام بشود و نمیگذارد؛ آنها از اتمام جنگ اوکراین ناراضی هستند.»
همانگونه که ملاحظه میشود تأکید رهبری در سخنرانی نخست آن است که دنیا در آستانه یک نظم نوین جهانی قرار دارد و این البته موضوعی است که امروز از سوی بسیاری از صاحبنظران و سیاستمداران حتی در خود آمریکا مطرح شده و مقالات و سخنرانیهای بسیاری در مورد آن انتشار یافته است. رهبری آنگاه در همین چارچوب به ماجرای اوکراین اشاره میکنند و آن را ماجرایی مهم با ریشههای عمیق و تأثیرات مهم مطرح میسازند که میتواند اتفاقات مهمی را به دنبال داشته باشد. این نیز مسئلهای است که هماکنون شاهد آثار و عوارض آن در سطح بینالمللی هستیم، تا جایی که حتی گاه سخن از جنگ جهانی سوم و تهاجمات اتمی به میان میآید.
بنابراین تردیدی در این نیست که با توجه به جمیع مسائل مربوط به این جنگ و طرفهای درگیر در آن، با یک مسئله بسیار مهم و تأثیرگذار مواجهیم به طوری که میتوان گفت جنگ اوکراین و روند و آینده آن، امروز به مهمترین موضوع مورد بحث در محافل سیاسی و بینالمللی تبدیل شده است و صدالبته که در تمام دنیا نیز نگرانیهای عمیقی درباره آثار و تبعات این جنگ به چشم میخورد. از سوی دیگر رهبری در سخنرانی اول فروردین 1402 در پاسخ به ادعاهای برخی کشورهای غربی مبنی بر مشارکت ایران در این جنگ، ضمن مقصر دانستن آمریکا در به راه انداختن چنین غائلهای در جهان، قاطعانه مشارکت ایران در این جنگ را رد میکنند.
حال مهدی نصیری بگوید در کجای این دو موضعگیری، تناقضی وجود دارد که او این چنین با هوچیگری در پی القای آن به مخاطبان است؟ آیا آنچه او به قصد جوسازی علیه رهبری انجام میدهد، براستی مصداق بارز شیادی نیست؟
در پایان ذکر این نکته را لازم میدانم که من از این لحن و گفتار گستاخانه مهدی نصیری تعجب نمیکنم چراکه این شیوه مرسوم تندروها و افراطیها برای پاک کردن سابقه خود و باز کردن جا در دل دیگران است. به عنوان نمونه، پیش از این یکی از هممشربان او که قدم در این مسیر گذارد، تا پابوسی بهائیت نیز پیش رفت. حال او تا کجا پیش برود، الله اعلم.
مسعود رضائی_ سیام فروردین 1402
مناظره در دانشگاه امیر کبیر
مهدی نصیری: باید به قلدری آمریکا تن دهیم
خانعلی زاده: آقایان در توهم آمریکای سال 67 مانده اند
مناظره «برجام؛ جام زهر یا طلا؟» با حضور مهدی خانعلیزاده کارشناس مسائل بینالملل و مهدی نصیری فعال سیاسی برگزار شد.
عصر امروز یکشنبه مناظره «برجام؛ جام زهر یا طلا؟» با حضور مهدی خانعلیزاده، کارشناس مسائل بینالملل و مهدی نصیری، فعال سیاسی بههمت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر در این دانشگاه برگزار شد.
* نصیری: باید به قلدری آمریکا تن بدهیم
مهدی نصیری در این مناظره طی سخنانی اظهار داشت: برجام ولو اینکه جام زهر باشد، احلی من العسل و از طلا باارزشتر است و باید آن را دریافت کرد و تعلل موجب خسارت بیشتر خواهد شد. جمهوری اسلامی در برابر برجام چهار گزینه دارد؛ اول اینکه درباره آنچه دولت قبل به آن رسیده و تعهد کرده بود، بگوید که "ما الآن آن را میپذیریم."، راه دوم اینکه اگر پذیرفته نشد، ایران برای مذاکرات وسیعتر که با تعابیر برجام 2 و 3 از آن یاد میشد، اعلام آمادگی کند و مذاکرات فراگیر با آمریکا، اروپا و سایر کشورها برای حل این مسئله انجام بگیرد.
وی افزود: راه سوم این است که ایران اعلام کند از برجام خارج میشود و باید تضمین دهد که بهدنبال بمب هستهای نیست و با سایر کشورها ارتباط برقرار کند. راه چهارم نیز اینکه با روسها همپیمان شود و چتر حفاظت هستهای روسها را داشته باشد و بخواهد آنها از ایران حمایت کنند.
این فعال سیاسی ادامه داد: هر کدام از اینها منوط به پذیرفتن طرف مقابل است. توافق با روسها بدترین راه است و هیچ اعتمادی به آنها نیست چون اکنون خودشان در باتلاق اوکراین هستند.
نصیری گفت: خروج از برجام و ضمانت بر اینکه دنبال بمب هستهای نیستیم هم بهنسبت بدی کمتری دارد ولی به توفیقی نمیرسد. بهترین راه این است که ایران با دنیا وارد مذاکره شود و ثابت کند میخواهد یک نظام سیاسی متعادل باشد و در چارچوب قواعد بینالملل و محاسبه عاقلانه و واقعبینانه منافع ملی حرکت کند، این بهترین راه است.
* نصیری: ایران روابط با آمریکا را خراب کرد
نصیری در ادامه عنوان کرد: میگویند آمریکا روابط با ایران را خراب کرده است؛ بهنظر من اینطور نیست و مشخص شده است که آمریکاییها در دی ماه 1357 حاضر شدند با آقای خمینی کار کنند ولی برخی نگذاشتند، اگر آقایان روابط بینالملل میدانستند این بهترین فرصت بود. نهاد نهضتهای آزادیبخش از روز اول درست شد و اپوزیسیونهای برانداز کشورها به ایران دعوت شدند و برای فتح عالم و منطقه به آنان آموزش و بعضاً سلاح داده شد، دراینصورت فکر کردید آمریکا دست روی دست میگذارد؟ ما آغازکننده بودهایم.
وی گفت: اخیراً خاطرهای توسط فردی برایم نقل شد که "ماههای اول که هیئتهای حسننیت انقلاب اسلامی اعزام میشد، همراه با آقای قطبزاده به بحرین رفته با خلیفه بحرین صحبت کردیم و جلسه خوبی بود، در انتها یکی از اعضای گروه اعلامیههای گروههای برانداز بحرینی را روی میز خلیفه گذاشت".
این فعال سیاسی عنوان کرد: البته امروز اتفاقات خوبی میافتد و ماجرای عربستان و پا پس کشیدن از جنگ یمن دیده میشود و امیدواریم ادامه یابد ولی باید بدانیم که این ما بودیم که نقش عمده در ایجاد دشمنی داشتیم.
نصیری ادامه داد: غرب و آمریکا حاضر بودند و امروز حاضر هستند در چارچوب معقول و مبتنی بر منافع با ما کار کنند، بله ممکن است چون زورش بیشتر است موارد بیشتری بگیرد، مگر با عربستان کار نمیکنند؟ به عربستان گفته شد "گاو شیرده" و بعد از 8 سال با همین گاو شیرده رفیق شدند. آمریکا و غرب حاضرند با ما کار کنند اما ما ناشیانه و شعارزده حاضر نیستیم در مذاکرات مستقیم با آمریکا حرف بزنیم و باید باواسطه باشد، این چه خاصیتی دارد؟
* نصیری: باید از آمریکاستیزی عقبنشینی کرد
وی اضافه کرد: آمریکاستیزی ابزاری برای ایجاد دوقطبی در ایران شده است که باید از آن عقبنشینی کرد، این نه عقلایی، نه خردمندانه و نه ایدئولوژیک بود؛ باید سیره پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) را ببینید، امام علی(ع) به ماجرای حکمیت تن میدهد و جنگ را میبازد. وقتی امام حسن(ع) دید مردم راضی به جنگ نیستند نظرسنجی کرد و وقتی مردم ایشان را نخواستند، با معاویه صلح کرد، صلحی که ظاهرش ذلیلانه است ولی باطنش عقلانیت است و حضرت خواستند خون ریخته نشود.
این فعال سیاسی ادامه داد: امام حسین(ع) آغازگر عاشورا نبودند و آنحضرت تا آخرین لحظات برای مذاکره تلاش کردند جنگ صورت نگیرد اما صحنه به جایی رسید که امام دید جنگ نکردن ذلت است. سیره دینی ما مملو از تقیه است و تقیه یعنی هزینه ـ فایده کردن؛ همانچیزی که باید اصل سیاست خارجی باشد. همه ما در این مصائبی که از سیاست خارجی بر سر ملت ایران آمده و میآید نقش داشتهایم؛ خود من هم وقتی سردبیر روزنامه کیهان بودم و از این موضع حمایت میکردم اشتباه کردم و همه باید برگردیم.
* نصیری: هایزر برای جلوگیری از کودتا به ایران آمد!
وی در ادامه این مناظره تصریح کرد: اکنون مشخص شده است که بهخلاف تلقی این چند دهه، ژنرال هایزر برای جلوگیری از کودتا به ایران آمده بود و مذاکرهاش با برخی مقامات هم به همین خاطر بود؛ ما همه این فرصتها را از دست دادیم. گفته میشود چرا آمریکا در برابر برجام سرسختی میکند؟ وقتی برجام پذیرفته شد، دستور از بالا صادر شد که شرکتهای آمریکایی حق ندارند در ایران فعالیت کنند و دوباره موشکپرانی با شعار محو اسراییل شروع شد. فکر میکنید آمریکاییها ساده هستند و مینشینند تا شما به روند خود ادامه دهید و منافع آمریکا را در منطقه ویران کنید و او هم هیچ کاری نکند؟ نوع دیپلماسی شما این است که ادا در میآورید که "نمیخواهم مستقیماً با آمریکاییها روبهرو شوم"، و یک واسطه میگذارید تا ژستتان حفظ شود.
نصیری خاطرنشان کرد: نهفقط آمریکا بلکه چین هم با مداخلهجویی در منطقه و موشکپرتابکردن موافق نیست و به شما نشان داد و درس سیاست داد. رییسجمهور چین به آقای رییسی گفت "میخواهیم 500 میلیارد دلار در عربستان سرمایهگذاری کنیم و قصد داریم همین میزان را با شما سرمایهگذاری کنیم و نمیشود در یمن جنگ راه بیندازید و منافع ما به خطر بیفتد" و گفتند "اگر میخواهید با ما کار کنید باید عاقلانه و خردمندانه سیاستورزی کنید".
وی افزود: دست دو کشور اسلامی را یک کشور ملحد در دست هم گذاشت و آقایان ناشی از استیصال سیاسی زهر احلی من العسل را نوشیدند و با عربستان توافق کردند و باید همین روند را با آمریکا نیز در پیش بگیرند و آنجا هم میپذیرند و تابلوهای دیگری را پایین میآورند و سفارتخانههای ایران و آمریکا بازگشایی خواهد شد.
* نصیری: باید به قلدری آمریکا تن بدهیم
این فعال سیاسی بیان کرد: فرض میگیریم آمریکا عامل اصلی مقابل برجام است، ولی شما باید کوتاه بیایید و نمیتوانید کوتاه نیایید؛ مقابل قویترین اقتصاد عالم هستید و باید به قلدری تن و رضایت دهید و اگر نکنید بیچاره میشوید که البته بیچاره شدیم و مردم را با این سیاست خارجی بیچاره کردهایم.
وی ادامه داد: هرچه دیرتر جام زهر را بنوشید خسارت بیشتری به مردم میزنید، البته که شما خسارت نمیبینید؛ فرزند دبیر شورایعالی امنیت ملی شما صادرکننده نفت است و سود میبرد و این سیاست خارجی سرشار از نعمت برای شما و آقازادههایتان بوده است. بزرگان گفتهاند "ما از تحریم شکوفا شدیم"، دست بردارید از این مسائل.
* نصیری: مأمور به تکلیف بودن حرف غلطی است
نصیری گفت: سیاست خارجی متأثر از چپ و مارکسیسم است اما بر اساس مبانی دینی ما با هیچکس تضاد آشتیناپذیر نداریم. از حرفهای غلطی که در این سالها زده شد این بوده که «ما مأمور به تکلیف هستیم و مأمور به نتیجه نیستیم»، اتفاقاً مأمور به نتیجه هستیم. باید برگردیم و یک ریلگذاری جدید در همه ابعاد از جمله سیاست خارجی کنیم. جمهوری اسلامی باید دست از فشار بر مردم و فقر برای مردم بردارد؛ گفته شده است "اینکه با شواهد و قرائن دنبال سلاح هستهای بودهاید 1000 میلیارد دلار ضرر زده است".
وی در پاسخ به اینکه "چه شواهدی دال بر اینکه ایران بهدنبال سلاح هستهای بوده است، وجود دارد؟" گفت: دلیل اینکه درباره این مسئله فتوا دارید که سلاح هستهای حرام است؛ هر بار که فشار آوردند، گفتید "غنیسازی را بالا میبریم".
این فعال سیاسی در ادامه این مناظره بیان کرد: ان.پی.تی. همان چیزی است که مجلس انقلابیِ شما بارها تهدید کرد که "از آن خارج میشویم" و خروج از آن یعنی "حق داریم بهدنبال سلاح هستهای برویم". واکنش شما به خروج آمریکا این بود که برجام را در مجلس آتش میزنید؛ باید نرمال بشوید تا بتوانید درست مذاکره کنید.
نصیری اضافه کرد: سخن از عزت مطرح شد، آیا الآن شما و مردم ایران عزیز هستند؟ وضعیت خط فقر و پاسپورت ایران را ببینید؛ پایین آوردن تابلوی شیخ نمر اوج ذلت بود و 8 سال ستیز غیرعاقلانه انجام گرفت. چهکسی باید پاسخ خونهایی را که در یمن ریخته شد، بدهد؟ با ادبیات آخرالزمانی میگویند "آمریکا در حال افول است"، شما مگر پیشگو هستید؟ رهبری درباره ماجرای اوکراین گفتهاند "این اتفاق مهمی است" و بعد گفتند "ما سلاح نمیفروشیم و دخالتی در این جنگ نداریم".
* نصیری: برجام طلاست
وی همچنین در پاسخی درباره اینکه "آیا برجام طلا و یا جام زهر است؟" عنوان کرد: برجام برای مردم طلاست اما تحریم تا الآن برای مقامات طلا بوده است، برجام برای مقامات جام زهر بوده است که باید بنوشند.
این فعال سیاسی گفت: شما از تجاوز پوتین به یک کشور حمایت کردید و به او سلاح دادید و گفتید "سلاح ندادهایم" و الآن از کار او دفاع میکنید، این چه عزتی است که چینیها از بیانیه شورای خلیج فارس حمایت کردند؟ شما در مقابل چهکاری کردید؟ گفتند "عربستان از چینیها خواسته است که با ایران ارتباط برقرار کند"، این درست است، عربستان میخواست از دست یک نظام مداخلهگر خلاص شود.
خانعلیزاده: آقایان در توهم آمریکای 20 سال پیش ماندهاند
مهدی خانعلیزاده، کارشناس روابط بینالملل نیز در این مناظره، با ابراز اینکه "ما در فضای دانشگاه صحبت میکنیم و انتظار بود سخنان آقای نصیری در حوزه برجام و بهشکل تخصصی باشد"، اظهار داشت: مباحث مطرحشده از سوی آقای نصیری مجموعهای از سخنانی است که در فضای مجازی و گروههای مختلف بدون نگاه تخصصی مطرح میشود این در حالی است که سیاست خارجی مجموعهای از علم و فن است.
* خانعلیزاده: خود آمریکاییها میگویند دنبال ضربه به ایران بودند
وی با اشاره به اظهارات نصیری درباره توصیه اسلام به مدارا با دشمن تصریح کرد: من متخصص مسائل فقهی نیستم اما طبق ادعاهای خود آمریکاییها در نوشتههایشان، آمریکاییها، قبل از انقلاب، حین انقلاب و بعد از آن دنبال ضربه زدن به ایران بودند.
این کارشناس مسائل بینالملل افزود: اولین تسخیر سفارت آمریکا در سال 57 رخ داد و امام و مسئولان کشور خواستار خروج تسخیرکنندگان از سفارت شدند اما اولین تحریم آمریکاییها علیه ایران سه ماه بعد از پیروزی انقلاب انجام شد.
وی گفت: ایران و آمریکا بعد از انقلاب چندبار مذاکره کردند اما آنها (آمریکاییها) به قرارداد الجزایر عمل نکردند. در ماجرای بغداد، ایران با آمریکا مذاکره کرد تا ثبات در عراق برقرار شود، در موضوع افعانستان هم همین طور ولی بعد ایران را محور شرارت اعلام کردند.
خانعلیزاده خطاب به نصیری با بیان اینکه چهکسی مدارا نکرده است؟" و اینکه "چرا توپ را در زمین ایران میاندازید؟"، با اشاره به نوشتههای مسئول میز ایران در سیاست خارجه آمریکا ابراز کرد: این فرد در کتابی درباره رویکرد سیاست خارجی ایران و اینکه نگاه ایران در این بعد ایدئولوژیمحور است یا منافعگرا، نتیجهگیری میکند که سیاست خارجه ایران منفعتگرا است اما امثال آقای نصیری بهدور از نگاه تخصصی اظهاراتی را مطرح میکنند که علمی و تخصصی نیست.
وی ضمن انتقاد از اظهارات نصیری مبنی بر اینکه فشار داخلی اجازه نداد برجام به ثمر بنشیند، به عملکرد ترامپ درباره برجام اشاره کرد و گفت: ترامپ با افتخار از برجام خارج شد و دیدیم آمریکا زیر میز زد و رئیس بانک مرکزی آقای روحانی هم دستاورد برجام برای ایران حتی در زمان اوباما را تقریباً هیچ خواند.
* خانعلیزاده: بهجای حرف مستند، صحبتهای واتسآپی نکنیم
وی با تأکید بر اینکه "حضور در دانشگاه و در جمع دانشجویان ما را ملزم به ارایه فکت و سند میکند"، ادامه داد: برخی از اظهارات آقای نصیری از جنس همان مطالبی است که بدون سند در گروههای واتسآپی و گعدههای دوستانهشان مطرح شده و نهایتاً به باورشان تبدیل شده است.
این کارشناس روابط بینالملل همچنین با تأکید بر اینکه "مطمئن هستم آقای نصیری برجام را نخواندهاند"، تصریح کرد: ما قبلاً با سند اثبات کردیم که ایران تخاصم با آمریکا را شروع نکرد و این آمریکا بود که دشمنی را شروع کرد.
وی با اشاره به تاریخچه مذاکرات ایران و آمریکا درباره موضوع هستهای گفت: طبق نوشتههای وندی شرمن، مذاکرات ایران و آمریکا در سال 91 شروع شد چون آمریکاییها قبل از آن حق غنیسازی ایران را نپذیرفته بودند ولی بعد که این حق را پذیرفتند قرار شد درباره متن آن مذاکره کنند.
* خانعلیزاده: بهگفته ظریف، برجام را نخوانده پذیرفتند
خانعلیزاده با بیان اینکه برجام همان متن و توافقنامهای است که بهگفته خود آقای ظریف، نخوانده آن را پذیرفتند، خاطرنشان کرد: آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره پایبندی ایران به برجام 14 بار گزارش داد که ایران 100 درصد به تعهدات خود عمل کرده است اما رئیس بانک مرکزی ایران در آمریکا گفت "تقریباً هیچ دستاوردی از برجام در حوزه اقتصادی محقق نشده است".
این کارشناس روابط بینالملل تصریح کرد: آمریکا از برجام خارج شد اما ایران با اروپا این توافق را ادامه داد، دو سال شدیدترین تحریمها علیه ایران انجام شد و صدایی از کسی نیامد، دولت جدید آمریکا هنوز که هنوز است به برجام برنگشته است اما باز از نگاه دوستان آقای نصیری، ایران به اینکه سر سازش ندارد، متهم میشود.
خانعلیزاده در ادامه این مناظره با طرح این سؤال از نصیری که "منظور شما از نرمال شدن چیست؟"، گفت: بهنظر شما یعنی قواعد بینالملل را بپذیریم؟ قواعد بینالملل درباره موضوع نخجوان چه میگوید؟ چرا قبول نمیکنید؟ برخی با حزببازی و سیاسی نگاه کردن منافع ملی را نادیده میگیرند و هر اقدامی را که جمهوری اسلامی انجام دهد، اشتباه میدانند. ایران با چین قرارداد میبندد آن را وابسته معرفی میکنند اما عربستان که به چین نزدیک میشود آن را اقدامی درست و در راستای منافع ملی این کشور بیان میکنند.
* خانعلیزاده: نگاه اوباما به برجام امنیتی بود
وی در بخش دیگری از این مناظره با ابراز تأسف از بیان برخی سخنان بدون سند از سوی نصیری در محیط دانشگاه تأکید کرد: اگر آقای نصیری برای سخن خود درباره اظهارات رئیس جمهور چین به آقای رئیسی درباره سرمایهگذاری 500میلیاردی در عربستان و سیاست منطقهای ایران یک برگ سند بیاورند من وسط دانشگاه از ایشان عذرخواهی میکنم.
این کارشناس روابط بینالملل ادامه داد: فارن پالسی در مطلبی درباره برجام میگوید نگاه اوباما به برجام امنیتی بود. او اجازه نداد بسیاری از شرکتهای آمریکایی از برجام بهره ببرند چون اکثر آنها در مناطق جمهوریخواه بودند و ممکن بود منافع آنها در نتیجه انتخابات بعدی آمریکا اثرگذار باشد.
خانعلیزاده درباره مسائل موشکی ایران نیز گفت: ما توافق هستهای کرده بودیم نه موشکی. برجام غنیسازی در ایران را زیر سه درصد کشاند بعد میگویند "آمریکا مطمئن نشد ایران با برجام نیز بهسمت ساخت بمب هستهای نرود"، چون اساساً نمیدانند برجام چیست.
* آقای نصیری شواهدی دارد که ایران دنبال ساخت بمب هستهای است اما آمریکاییها ندارند!
خانعلیزاده در ادامه از نصیری خواست شواهدی را درباره این ادعا که "کشورهای مذاکرهکننده معتقدند ایران دنبال ساخت سلاح هستهای است"، ارائه کند و خطاب به دانشجویان گفت: آقای نصیری شواهدی دارد که ایران دنبال ساخت بمب هستهای است اما دستگاههای اطلاعاتی آمریکا در گزارش های خود اعلام کردند شواهدی را از اینکه ایران دنبال ساخت بمب هستهای باشد، به دست نیاوردند.
وی در ادامه به موضوع ان.پی.تی. پرداخت و گفت: بر اساس قوانین ان.پی.تی. ایران حق دارد تا 99 درصد غنیسازی داشته باشد اما جریانی مانند آقای نصیری و دوستانشان در ایران این مسئله را سیاسی میکنند. طبق پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای، ان.پی.تی. به کشورهای عضو کمک میکند تا از منافع هستهای استفاده کنند و این کشورها تعهد میکنند بهسمت ساخت سلاح هستهای نروند البته پروتکل الحاقی داوطلبانه و موضوع دیگری است.
خانعلیزاده در ادامه با اشاره به اینکه اندیشمندان آمریکایی میگویند "نظام تکقطبی از بین رفته است"، افزود: در ماجرای سوریه آمریکا دیگر نقش ناظم جهان را ندارد و نقش کشورهایی مانند روسیه، ایران و ترکیه پررنگ شده است ولی این مسئله را برخی از دوستان ما نمیخواهند درک کنند.
* خانعلیزاده: عربستان فهمیده است که باید هوای چین را داشته باشد
وی خاطرنشان کرد: خود آمریکاییها از چپگرا و راستگرا از افول آمریکا میگویند، البته از نظر برخی از آنها افول آمریکا یکی از گزینههای دوران گذار و احیای آمریکاست. دوران نظام گذار بینالملل یعنی اینکه "نرویم با یک قدرت افولکرده ببندیم."، عربستان فهمیده است که باید هوای چین را داشته باشد اما برخی در ایران هنوز میگویند "دنبال آمریکا باشید". آقای نصیری هنوز در سال 67 و آمریکای این دوران مانده است، دعوت میکنیم کمی مقاله بخوانید و در اینترنت نظرات تخصصی و کارشناسان را جویا شوید.
* خانعلیزاده: بستن سفارت کار غلطی است
وی در ادامه با اشاره به سخنان نصیری درباره توافق ایران و عربستان و عزتی که از نظر نصیری در این توافق از دست رفته است، یادآور شد: روابط ایران با عربستان مثل ایران و انگلیس میتواند باشد که با همه چالشها در کشورهای یکدیگر سفارت داشته باشند. بستن سفارت در هر شرایطی از نظر بنده اقدام نادرستی است. اوکراین و روسیه در حالی که در حال جنگ هستند هنوز در کشورهای یکدیگر سفارت دارند. بستن سفارت کار اشتباهی است مانند اقدام اروپاییها در جریان حادثه میکونوس در خصوص ایران که بعد از مدتی شاهد بازگشایی سفارتهای کشورهای اروپایی بودیم.
* خانعلیزاده: بنسلمان فهمید نباید با آمریکا ببندد ولی آقای نصیری و دوستانش هنوز دنبال آمریکا هستند
وی با اشاره به نگاه نصیری به اروپا و آمریکا گفت: اوکراین دیگر بزرگترین کشور اروپا نیست. 20 درصد خاکش رفته است، فرانسه الآن بزرگترین کشور اروپا است، اینها اتفاقاتی است که نشاندهنده ظهور دوران گذر و بروز قدرتهای جدید در جهان است. بنسلمان و هند فهمیدند نباید با آمریکا ببندند اما دوستان آقای نصیری هنوز دنبال آمریکا هستند. مکرون با آن اظهارات در اغتشاشات به قدرت ایران در حل مسائل اعتراف میکند و با حضور در چین دست به دامان آنها میشود تا اروپا را از باتلاق اوکراین نجات دهند.
وی گفت: آقای نصیری! کتاب فرید زکریا با موضوع جهان پس از آمریکا را بخوانید، میگوید "آمریکا 50 سال پیش چقدر سهم از اقتصاد جهان را داشت و الآن چقدر سهم دارد؟!". امروز سالروز قطع روابط آمریکا و ایران است، برادرزاده کندی در مطلبی گفته است "سیاست ما در قبال ایران شکست خورده است".
خانعلیزاده با بیان اینکه منافع ملی فراتر از مرزهاست، افزود: نگاه اشتباهی که دوستان ما مانند ایشان دارند بهخاطر این است که شناخت آقای نصیری از آمریکا همان شناخت 20 سال پیش است و همانجا مانده و فریز شده است، بهنظرم آقای نصیری باید چند تا کشور دورتر از عراق و نجف روند و مقالهها و تحلیلهای نویسندگان غربی و آمریکایی را مطالعه کنند.
* خانعلیزاده: برجام به منافع کشور خسارت زد
وی با تأکید به اینکه "برجام توافقنامه خیلی بدی بود و به بسیاری از منافع ما خسارت زد"، در واکنش به اظهارات نصیری در خصوص قبول آن از سوی رهبر انقلاب گفت: موقعی که درباره مسئله برجام سکه دادند، مسئول سیاست خارجی ظریف بود ولی وقتی از آن آبی گرم نشد مسئول پذیرش برجام رهبری میشود. برجام در شرایط فعلی هیچ چیزی برای ایران ندارد، توافق با کشورهای بزرگ منافع دارد اما برجام منفعتی ندارد.
این کارشناس روابط بینالملل درباره جنگ روسیه و اوکراین نیز تصریح کرد: جنگ را آمریکا آغاز کرد، بهنظر من اقدام روسیه در قبال اوکراین بهمعنای تجاوز نیست هرچند آن را اقدام اشتباهی میدانم و میشد روسیه راههای دیگری را نیز دنبال کند.
وی درباره پهپادهای ایرانی فروختهشده به روسیه نیز گفت: این اقدام بر اساس منافع ملی است البته آقای نصیری و دوستانشان مخالف این مسئله هستند، فروختن سلاح جزئی از بازار جهانی اسلحه است و هیچ کشوری هم بهخاطر فروش سلاح به عراق در جنگ با ایران محاکمه نشد. ما با فروش پهپاد به روسیه در بازار جهانی اسلحه حضور یافتیم و اوکراین هم بخواهد به او پهپاد میفروشیم، البته برخی از نگاههای دوستان باعث میشود تمام تحریمها بهسمت ایران بیاید، هرچند آقای ظریف دولت قبل را با 500 تحریم تحویل گرفت و با 1500 تحریم تحویل داد.
وی در واکنش به اظهارات نصیری درباره قدرت نرم ایران گفت: چرا عربستان سفارت اسرائیل را در کشورش باز نکرد و به عادیسازی تن نداد چون نگران قدرت نرم بود و افکار عمومی را میدید، منافع ملی و دینی با هم باید دیده شود و نباید آنها را مقابل هم قرار داد، سیاست خارجه حوزه راهبردهاست. مصاحبه آقای ظریف با روزنامه ایران فردای انتخابات آمریکا را بهیاد بیاورید؛ آقای ظریف در آن مصاحبه گفته بود "آقای بایدن به برجام برمیگردد"، چون شناختشان از دنیا همین قدر بود و دیدیم که چه شد.
* خانعلیزاده: روابط بینالملل را با خالهبازی اشتباه گرفتند
خانعلیزاده در بخش پایانی سخنان خود گفت: روابط بینالملل را با خالهبازی اشتباه گرفتند.
نگاه رهبری در تمام سالهای گذشته در این حوزه بر اساس بازدارندگی و عقلانیت بوده است چه آن زمانی که رفقای آقای نصیری میگفتند "باید در پاسخ به حمله به کنسولگری ایران در افغانستان با طالبان جنگید" و شخص رهبری گفتند "نه"، در حالی که دولت وقت همه چیز را برای جنگ بسته بود، ایشان فرمودند؛ "افغانستان باتلاق است و هرکس در آن وارد شود فرو میرود"، و چه در زمان برجام که گفتند نسبت به این موضوع خوشبین نیستند.
بهگفته کارشناسان بینالمللی ایران در عرصه بینالملل بازیگری عقلانی بوده است.
وی افزود: انرژی هستهای برای دشمن بهانه است و اگر هم حل شود باز موضوع دیگری را مطرح میکنند اما دوستان آقای نصیری بهجای فریاد زدن بر سر تحریمکنندگان، بر سر دوستان فریاد میکشند. البته باید بدانیم روابط خارجی تسهیلکننده مسائل اقتصادی است نه عامل اصلی از بین بردن مشکلات اقتصادی، مصر با وجود ارتباطات بینالمللی مشکلات اقتصادی عدیدهای دارد که بسیار بیشتر از کشور ماست.